شاعر دربار❗

صفحه اشعار مهدی حق شناس

شاعر دربار❗

صفحه اشعار مهدی حق شناس

من معجزه گر بودم و احساسِ خطیری است

با طعنه به مهتاب ، به خورشید رسیدن

یک عُمر به شاگردیِ دل رفت که احساس

آموخت شبی  شیوه ی بر اشک ، دمیدن

در خلقتِ نقشِ نظرش قاعده ای بود

دور از نظر افتاد اگر ، دل نبریدن

روزی که فراق است و غم و تلخیِ ایام

جز لرزشِ چشمانِ تَرَش ، هیچ ندیدن

 

مهدی حق شناس